Still working to recover. Please don't edit quite yet.

Difference between revisions of "فلسفه"

From Anarchopedia
Jump to: navigation, search
 
(16 intermediate revisions by 3 users not shown)
Line 1: Line 1:
'''فلسفه'''، یعنی اندیشه یِ عقلانی یِ غیر ِ ملتزم به [[دین|ادیان]] و [[استوره|استوره‌ها]].<ref>{{یادکرد وب|عنوان=زوال ِ اندیشه یِ سیاسی در ایران|ناشر=انتشارات ِ کویر}}</ref>
+
'''فلسفه'''، یعنی اندیشۀ عقلانیِ غیرملتزم به [[دین|ادیان]] و [[اسطوره|اسطوره‌ها]].<ref>[[زوال ِ اندیشۀ سیاسی در ایران (کتاب)|زوال ِ اندیشۀ سیاسی در ایران]]؛ [[جواد طباطبایی]]، [[۱۳۷۳]]، صفحۀ ۲۲</ref> فلسفه طالب آن است که جهان را به مثابۀ یک نظام ِ هماهنگ و نظام ِ به هم پیوسته از اشیا ببیند . می‌توان آن را به عنوان ِ [[دانش ِ اشیا]] بطور  کلی توصیف نمود.<ref>[[تاریخ ِ انتقادیِ فلسفۀ یونان (کتاب)|تاریخ ِ انتقادیِ فلسفۀ یونان]]؛ [[والتر ترنس استیس]]. برگردان: [[یوسف شاقول]]، [[۱۳۸۶]]، صفحۀ ۲۴</ref> فلسفه سررشتۀ [[دانش]] و [[معرفت]] را آن جایی به دست می‌گیرد که [[علم|علوم]] رها می‌کنند . فلسفه از جایی شروع می‌شود که علوم پایان می‌یابند . به جست‌وجو و پژوهش در مسائلی می‌پردازد که [[علم|علوم]] آن‌ها را بدیهی می‌داند.<ref>هم‌آن، صفحۀ ۲۵</ref> و اساسا تلاشی‌ست برایِ ارتقا از [[تصور ِ محسوس]] به [[اندیشۀ ناب]] ، یعنی غیر محسوس .<ref>هم‌آن، صفحۀ ۲۹</ref> فلسفه از اساس ، تلاشی‌ست برایِ رسیدن به ورای [[تفکر]] ِ [[تفکر  نمادین|نمادین]] و [[عرفان]] ؛ یعنی رسیدن به حقیقت ِ عریان و فراچنگ‌آوردن و فهمیدن ِ خود ِ آن‌چه در ذات در پس ِ [[نماد]] قرار دارد .<ref>هم‌آن، صفحۀ ۳۲</ref>
  
 
===پانویس===
 
===پانویس===
 
<references/>
 
<references/>

Latest revision as of 01:37, 8 January 2013

فلسفه، یعنی اندیشۀ عقلانیِ غیرملتزم به ادیان و اسطوره‌ها.[1] فلسفه طالب آن است که جهان را به مثابۀ یک نظام ِ هماهنگ و نظام ِ به هم پیوسته از اشیا ببیند . می‌توان آن را به عنوان ِ دانش ِ اشیا بطور کلی توصیف نمود.[2] فلسفه سررشتۀ دانش و معرفت را آن جایی به دست می‌گیرد که علوم رها می‌کنند . فلسفه از جایی شروع می‌شود که علوم پایان می‌یابند . به جست‌وجو و پژوهش در مسائلی می‌پردازد که علوم آن‌ها را بدیهی می‌داند.[3] و اساسا تلاشی‌ست برایِ ارتقا از تصور ِ محسوس به اندیشۀ ناب ، یعنی غیر محسوس .[4] فلسفه از اساس ، تلاشی‌ست برایِ رسیدن به ورای تفکر ِ نمادین و عرفان ؛ یعنی رسیدن به حقیقت ِ عریان و فراچنگ‌آوردن و فهمیدن ِ خود ِ آن‌چه در ذات در پس ِ نماد قرار دارد .[5]

پانویس[edit]

  1. زوال ِ اندیشۀ سیاسی در ایران؛ جواد طباطبایی، ۱۳۷۳، صفحۀ ۲۲
  2. تاریخ ِ انتقادیِ فلسفۀ یونان؛ والتر ترنس استیس. برگردان: یوسف شاقول، ۱۳۸۶، صفحۀ ۲۴
  3. هم‌آن، صفحۀ ۲۵
  4. هم‌آن، صفحۀ ۲۹
  5. هم‌آن، صفحۀ ۳۲