Still working to recover. Please don't edit quite yet.
Difference between revisions of "سلسله‌مراتب"
Moonfriend (Talk | contribs) |
Moonfriend (Talk | contribs) |
||
Line 1: | Line 1: | ||
+ | |||
+ | |||
سلسله مراتب روشی برای دستهبندی و طبقهبندی چیزهاست. و روشی است که در آن چیزها به ترتیب اولویت بر اساس یک قانون مشخص شده مثل: « ... رییس ... است» ، «... جزیی از ... است»، «... بهتر از ... است» در زیر هم به شکل شاخههای درختی قرار میگیرند. | سلسله مراتب روشی برای دستهبندی و طبقهبندی چیزهاست. و روشی است که در آن چیزها به ترتیب اولویت بر اساس یک قانون مشخص شده مثل: « ... رییس ... است» ، «... جزیی از ... است»، «... بهتر از ... است» در زیر هم به شکل شاخههای درختی قرار میگیرند. | ||
Revision as of 13:08, 3 October 2009
سلسله مراتب روشی برای دستهبندی و طبقهبندی چیزهاست. و روشی است که در آن چیزها به ترتیب اولویت بر اساس یک قانون مشخص شده مثل: « ... رییس ... است» ، «... جزیی از ... است»، «... بهتر از ... است» در زیر هم به شکل شاخههای درختی قرار میگیرند.
تعریف عمومی
از دیدگاه ریاضی روابط مورد نظر روابطی غیر متقارن میباشند به این معنا که سنجههای مثل « ... رییس ... است» ، «... جزیی از ... است»، «... بهتر از ... است»، اگر از یک طرف درست باشند، از طرف دیگر درست نیستند. مثلا اگر غلام رییس جهانگیر باشد جهانگیر رییس غلام نخواهد بود.
ویژگی دیگر این روابط این است که ترکیب و بسط پذیرند یعنی اگر غلام رییس جهانگیر باشد و جهانگیر رییس مَموتی باشد، غلام رییس مموتی نیز هست. در اینجا رییس را فرادست و کارمند را فرودست مینامیم. این شکل طبقهبندی چیزها را به سه شکل با هم مرتبط میکند: ارتباط مستقیم، ارتباط غیر مستقیم و بدون رابطه.
مثلا در یک اداره دو کارمند که هر دو فرودست یک رییس هستند، در این دستهبندی هیچ رابطهای با هم ندارند.
تعریف رسمی
سلسله مراتب میتواند به شکل یک گراف غیر مدور(acylic) مستقیم (directed) متصل (connected) نمایش داده شود که یک گره اولیه(ریشه) مشخص شده دارد. این ساختارها را درخت نیز مینامند. چون مانند یک درخت سر وته میباشند.
سلسله مراتب اجتماعی
خیلی از سازمانهای اجتماعی، چون شرکتها، کلیساها، ارتشها و حرکتهای سیاسی ساختار سلسله مراتبی دارند. به زبان رسمی اینگونه گفته میشود که «... قدرت بیشتری دارد از ... »، در حالیکه بیان صحیح غیر متقارن آن این است « ... بر روی ... قدرت(نفوذ)دارد.»