Still working to recover. Please don't edit quite yet.

Difference between revisions of "هوش"

From Anarchopedia
Jump to: navigation, search
(صفحهٔ جدید: مترادف با: '''ذکاوت''' به انگلیسی: '''intelligence''' به استعداد استفاده از تجارب و سازگاری موف...)
 
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 2: Line 2:
  
 
به انگلیسی: '''intelligence'''
 
به انگلیسی: '''intelligence'''
 +
  
 
به [[استعداد]] استفاده از [[تجربه|تجارب]] و [[سازگاری]] موفقیت آمیز با اوضاع تازه اصطلاحا ًهوش گفته می شود.
 
به [[استعداد]] استفاده از [[تجربه|تجارب]] و [[سازگاری]] موفقیت آمیز با اوضاع تازه اصطلاحا ًهوش گفته می شود.
 
<ref name="g">فرهنگ علوم رفتاری دکتر شعاری نژاد  </ref>  
 
<ref name="g">فرهنگ علوم رفتاری دکتر شعاری نژاد  </ref>  
  
غالباً [[معیار]]های معینی نظیرِ توانایی حلِ مساله، [[استدلال]]،  قدرتِ [[حافظه]] و مانند آن را تعیین کننده ی هوش در هر فرهنگی می دانند. دانشمندانی نظیر بری (1974) شدیدا ًبا این عقیده مخالف اند. آنها طرفدار [[نسبی گرایی فرهنگی]] ست. از دیدگاهِ نسبی گرایی فرهنگی، مفهوم هوش از فرهنگی به [[فرهنگ]] دیگر تا حد بسیاری متفاوت است. برای مثال استرنبرگ(Sternberg) (1974) نشان داد که [[مهارت]] های هماهنگی در جوامعِ [[ابتدایی]] و [[نانویسا]] برای [[زندگی]] این جوامع بسیار ضروری به شمار می آیند و به عنوانِ معیاری برای سنجش میزان هوش و افراد بکارمی رود. ( مثلا ً آن دسته از مهارت های حرکتی که برای تیراندازی با تیر و کمان لازم است). با این حال این مهارت ها برای اکثر [[مردم]] جوامع [[باسواد]] و [[پیشرفته]] تر هیچ [[رابطه]] ای با هوش ندارند.<ref name="d">مبانی شناخت انسان– اثر مایکل آیزنک– ترجمهٔ ب. کوشا- چاپ اینترنتی – ویرایش اول ۱۳۸۷- (فصل اول) ص 58[http://www.4shared.com/dir/i3pcT7K6/mabani_shenakht_ensan.html نسخه ی PDF]</ref>  
+
==انتقادها به مفهوم هوش==
در فرهنگ های [[غربی]]، هوش را اغلب [[توانایی]] فرد در حلِ مسائلِ دشوار و [[تفکرِ]] خلاق می دانند. در حالی که در بسیاری از فرهنگ های غیر غربی هوش  تا حد زیادی تحتِ شرایطِ [[اجتماعی]] بررسی می شود. در این گونه فرهنگ ها میزانِ [[نقش پذیری]] فرد در [[مسئولیت]] های اجتماعی، همکاری با دیگران و [[مهارت]] در ایجاد روابطِ بینِ فردی به عنوانِ [[معیار]]ی برای [[سنجش]] هوش در نظر گرفته می شوند.
+
*غالباً [[معیار]]های معینی نظیرِ توانایی حلِ مساله، [[استدلال]]،  قدرتِ [[حافظه]] و مانند آن را تعیین کننده ی هوش در هر فرهنگی می دانند. دانشمندانی نظیر بری (1974) شدیدا ًبا این عقیده مخالف اند. آنها طرفدار [[نسبی گرایی فرهنگی]] ست. از دیدگاهِ نسبی گرایی فرهنگی، مفهوم هوش از فرهنگی به [[فرهنگ]] دیگر تا حد بسیاری متفاوت است. برای مثال استرنبرگ(Sternberg) (1974) نشان داد که [[مهارت]] های هماهنگی در جوامعِ [[ابتدایی]] و [[نانویسا]] برای [[زندگی]] این جوامع بسیار ضروری به شمار می آیند و به عنوانِ معیاری برای سنجش میزان هوش و افراد بکارمی رود. ( مثلا ً آن دسته از مهارت های حرکتی که برای تیراندازی با تیر و کمان لازم است). با این حال این مهارت ها برای اکثر [[مردم]] جوامع [[باسواد]] و [[پیشرفته]] تر هیچ [[رابطه]] ای با هوش ندارند.<ref name="d">مبانی شناخت انسان– اثر مایکل آیزنک– ترجمهٔ ب. کوشا- چاپ اینترنتی – ویرایش اول ۱۳۸۷- (فصل اول) ص 58[http://www.4shared.com/dir/i3pcT7K6/mabani_shenakht_ensan.html نسخه ی PDF]</ref>  
 +
 
 +
*در فرهنگ های [[غربی]]، هوش را اغلب [[توانایی]] فرد در حلِ مسائلِ دشوار و [[تفکرِ]] خلاق می دانند. در حالی که در بسیاری از فرهنگ های غیر غربی هوش  تا حد زیادی تحتِ شرایطِ [[اجتماعی]] بررسی می شود. در این گونه فرهنگ ها میزانِ [[نقش پذیری]] فرد در [[مسئولیت]] های اجتماعی، همکاری با دیگران و [[مهارت]] در ایجاد روابطِ بینِ فردی به عنوانِ [[معیار]]ی برای [[سنجش]] هوش در نظر گرفته می شوند.
 
<ref name="d"></ref>
 
<ref name="d"></ref>
  

Latest revision as of 09:32, 19 December 2010

مترادف با: ذکاوت

به انگلیسی: intelligence


به استعداد استفاده از تجارب و سازگاری موفقیت آمیز با اوضاع تازه اصطلاحا ًهوش گفته می شود. [1]

انتقادها به مفهوم هوش[edit]

  • غالباً معیارهای معینی نظیرِ توانایی حلِ مساله، استدلال، قدرتِ حافظه و مانند آن را تعیین کننده ی هوش در هر فرهنگی می دانند. دانشمندانی نظیر بری (1974) شدیدا ًبا این عقیده مخالف اند. آنها طرفدار نسبی گرایی فرهنگی ست. از دیدگاهِ نسبی گرایی فرهنگی، مفهوم هوش از فرهنگی به فرهنگ دیگر تا حد بسیاری متفاوت است. برای مثال استرنبرگ(Sternberg) (1974) نشان داد که مهارت های هماهنگی در جوامعِ ابتدایی و نانویسا برای زندگی این جوامع بسیار ضروری به شمار می آیند و به عنوانِ معیاری برای سنجش میزان هوش و افراد بکارمی رود. ( مثلا ً آن دسته از مهارت های حرکتی که برای تیراندازی با تیر و کمان لازم است). با این حال این مهارت ها برای اکثر مردم جوامع باسواد و پیشرفته تر هیچ رابطه ای با هوش ندارند.[2]
  • در فرهنگ های غربی، هوش را اغلب توانایی فرد در حلِ مسائلِ دشوار و تفکرِ خلاق می دانند. در حالی که در بسیاری از فرهنگ های غیر غربی هوش تا حد زیادی تحتِ شرایطِ اجتماعی بررسی می شود. در این گونه فرهنگ ها میزانِ نقش پذیری فرد در مسئولیت های اجتماعی، همکاری با دیگران و مهارت در ایجاد روابطِ بینِ فردی به عنوانِ معیاری برای سنجش هوش در نظر گرفته می شوند.

[2]

پانویس[edit]

  1. فرهنگ علوم رفتاری دکتر شعاری نژاد
  2. 2.0 2.1 مبانی شناخت انسان– اثر مایکل آیزنک– ترجمهٔ ب. کوشا- چاپ اینترنتی – ویرایش اول ۱۳۸۷- (فصل اول) ص 58نسخه ی PDF


جستارهای وابسته[edit]