Still working to recover. Please don't edit quite yet.

Talk:انقلاب

From Anarchopedia
Revision as of 17:02, 8 January 2013 by Samira kh (Talk | contribs)

(diff) ← Older revision | Latest revision (diff) | Newer revision → (diff)
Jump to: navigation, search

انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است . در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی توده‌ای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد ، انقلاب نامیده می‌شود . انقلاب‌های بزرگ به آن دسته از انقلاب‌ها گفته می‌شود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و اشاره کرد .

عوامل و نظریه های به وجود آورندۀ انقلاب

زمانی که جامعه دیگر به آن قدرت رسیده است که برای رسیدن به خواسته هایش در پی عمل کردن به آنها باشد ، انقلاب به وقوع می پیوندد . نارضایتی عنصر به وجود آورنده ی تغییر است ولی هر نارضایتی نمی‌تواند به انقلاب تبدیل گردد، بلکه این نارضایتی باید به حد ناامیدی از اصلاح در پیکرهٔ سیاسی موجود در آمده باشد تا کم کم به عنصر خشم منجر شود . یکی دیگر از شاخصه‌های این نارضایتی ، ظهور در طبقه‌ها و قشرها و نخبه گان است . از جمله نظریه های انقلاب نظریۀ مارکس است ، مارکس بر «چاره‌ناپذیری» یا ضرورت انقلاب سخت تکیه می‌کرد . وی بر آن بود که انقلاب ناشی از تکامل نیروهای تولیدگر جامعه است و از ناسازگاری آن نیروها با روابط و نظام سیاسی و اجتماعی کنونی ، پدید می‌آید . هنگامی که این نظام و روابط جلوی رشد تولید را بگیرند ، بحران سخت می‌شود و دوره‌ی انقلاب‌های اجتماعی آغاز می‌شود . طبقات زبردست نمی‌خواند پایگاه خود را از دست بدهند و طبقات زیردست نمی‌خواند در وضع کنونی بمانند و این برخورد به انقلاب‌های خونین می‌انجامد . مارکس انقلاب را عامل ناگزیر پیشرفت و «لوکوموتیو تاریخ» می‌داند .